شبها (بعد از ساعت شش) معمولا میرم استارباکس،

میرم یه چایی میخورم.

گاهی میرم یه چیز کوچیکی به عنوان شام میخورم.

قبلنا غذا میپختم، الان عمدا کمتر میپزم که هم کمتر بپزم هم کمتر چاق بشم.

وزنم هم خوشبختانه اومده پایین تر.

غذای فست فود دوست ندارم،

گاهی برای تنوع انجام میدم.

 

گاهی هم برای جمع کردن فکرم. برای فکر کردن. ولی برای بقیه غذا میپزم. دوست دارم. 

 

یه مسیر طولانی رو تنهایی طی کردم، و بعدش یه ادم فوق العاده توی زندگیم پیدا شد. کاش ده سال قبل پیدام میکرد. یا پیداش میکردم.

 

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها