کالچر کانادا،

یه کالچر خیلی ایندیرکت و غیرمستقیمه. این از ادب زیاد نمیاد.

از شدت تشریفات و از خودبرتربینی شدید بریتیش ها میاد.

و ازین میاد که دوست دارن همه چی رو با ادب در لفافه بگن و یا غیرمستقیم تا در نهان گندکاریاشون رو بزنن و دنیا رو استثمار کنن.

 

این فرهنگ به مستعمره هاشون، مثلا کانادا هم منتقل شده.

 

این مردم به شدت ایندیرکتن.

 

یعنی خواستگاری کردنشون، حرف زدنشون، غیبت کردنشون، درواست کردنشون و همه چیشون غیرمستقیمه.

 

ایرانیا که میان اینجا، معمولا چون خیلی غرق در فرهنگ و ادب هستن و از خودشون متنفرن فکر میکنن کاناداییا مودبن. ولی کاناداییا خیلی rude هستن. اتفاقا بدترین کارها رو میکنن ولی فقط چاشنی میشه لطفا، نمیدونم آی واز واندرینگ، و. استفاده میکنن. 

 

اینجا این وایت ها به من هر وقت درخواست دوستی میدادن (مخصوصا این پیرپاتالاشون همین شصت هفتاد ساله ها) کاملا میدید چطوری این کارو بریتیش وار انجام میدن،

 

حتی جوانترهاشون، کمتر اینطورین. ولی هستن دیگه.

 

مثلا این پیرمرد وقتی میخواست خواستگاری کنه با اون پژمردگی و خشک بودن کل بدنش،

 

یه بار به بهانه تموم شدن رب گوجه شون اومد خونه ما،

 

شروع کرد به غیبت کردن پشت امریکاییا،

 

و گفت اینا بدن، اینا استعمارگرن (کسکش از بریتیشا بیشتر؟!) ازینا دوری کن، با کاناداییا باش و. اینا حق مردمو میخورن.

 

بابا اصلا امریکاییا کثافت اصلا هرچی قبول اوکی. به تو چه پیر پاتال نکبت؟!

 

بعد که دید من عینننننن خودشون خندیدم و با لبخند گفتم oh really? I cannot believe oh my gosh!

 

دید کارگر نیست،

 

عصبانی شد رفت

 

باز برگشت

 

برام دستمال خریده بود.

 

اینو گذاشت روی وسایلم

 

رفتم گذاشتمش اونور

 

صابخونه اومد گفت اینو برات هدیه اوردن

 

پرسیدم کی؟! من تازه اومدم اینجا.

 

گفت این اقاهه.

 

بعد من گفتم اوکی. من نمیخوامش. میخواییش؟

 

گفت اره اره!

(اینا گدان و میخوانم ابزار غیبتشون فراهم باشه)

 

 

چند وقت بعد اون مرده باز اومد،

 

دید من دسمالشو دادم یکی دیگه.

 

اومد غیرمستقیم امار بگیره،

 

باز من جوابش رو خوب دادم.

 

یعنی سی بار رفت و برگشت ا بلاخره گفت من به یه دختر توی خونه م نیاز دارم.

 

منم گفتم شرمنده من الان دیگه اتاق دارم دنبال جا نمیگردم.

 

و سیکدیر کرد.

 

بعد از اون یاد داده به صابخونه ما

 

هر وقت کسی میاد خونه ما، میاد این وسط قر میده، میاد مثلا درست روی مبلها بالش و تشک و نمیدونم بشقاب و گلدون و اینها میذاره که ما روش نشینیم.

 

 

حالا اون پسره بود امریکاییه؟ همون که بلانده؟

 

گفت عامو من از تو خوشم میاد! میخوام بریم دیت کنیم (منظورش این بود میخوام باهات بخوابم)،

 

بعدم دید نمیشه،

 

گفت اوکی! الانم با هم رفیقیم.

 

این کالچر ایندیرکت کانادا خیلی شتی هست.

 

انواع پرروبازی و بی ادبی هاشونو با همین فرهنگ ایندیرکتشون مودبانه جلوه میدن و بهش جلوه و لباس موجه میپوشونن.

 

وگرنه همین ها یه دختر یا پسر غریبه گیرشون بیاد کلیه هاشو هم میکنن پیوند میکنن به فامیلای ننه شون.

 

حالا اینو گفتم که یه چیز دیگه بگم.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها